گفتگوی جذاب و خواندنی با بازیگر سریال احضار؛ رضا توکلی: قرار است سریالی با موضوع زندگی پس از مرگ بسازیم
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۷۴۹۳۴
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، رضا توکلی که اهل مشهد است و دکترای بازیگری دارد، در ماه مبارک رمضان با مجموعه تلویزیونی «احضار» مهمان خانهها شد؛ سریالی که با پایان ماه رمضان تمام نشد و قسمت آخر آن فردا شب پخش میشود. توکلی که پیش از این در سریالهایی همچون «پنج کیلومتر تا بهشت»، «او یک فرشته بود»، «زیرزمین»، «پنجمین خورشید» و «پرستاران» مقابل دوربین علیرضا افخمی رفته است، در ششمین تجربه همکاری اش با او ایفاگر نقش «حمیدرضا مرادی»، ناپدری «مائده» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
خاطره رضا توکلی از عیدیهای دوران کودکی اش!«احضار» پربینندهترین سریال ماه رمضان از سوی مخاطب انتخاب شده است. فکر میکنید چرا مخاطب به این گونه مضامین علاقه دارد؟
بعد از «او یک فرشته بود»، جلسهای با مدیران و کارگردانهای آثار ماه رمضانی داشتیم که از آن موقع این طرح را دادم که میتوانند رقابت سریالهای این ماه را داشته باشند که از آن به بعد باب شد. تماشاگران هستند که تصمیم میگیرند کدام سریال را ببینند، ضمن این که در پاسخ به شما بگویم در ماه رمضان باید سریالهایی ساخته شود که در آنها معرفت، آدمیت و معناگرایی ارائه شود. کاش زمان و بودجه کافی برای تولید سریالهای ماورایی داشتیم. اگر افخمی زمان داشت، رنگ و لعاب، نوع فیلم برداری، نوع رسیدن به پلانهای ویژه و ایجاد شرایط وحشت در تماشاگر بهتر میشد. ما در زمان محدود سریال میسازیم. این را هم بگویم که من و علیرضا افخمی وارد مبحث جدیدی از سریال سازی شده ایم و قرار است سریالی با موضوع زندگی پس از مرگ بسازیم.
از حاج آقا معتمدی روحانی «او یک فرشته بود» بگویید که شاید بهترین نقش در کارنامه هنری تان باشد.
نقش روحانی را بازی کردم و در خارج از کشور یقه ام را گرفتند. در کشور هم هزار و یک اتفاق برایم افتاد. معتقدم با «او یک فرشته بود» اتفاق بزرگی افتاد و فصل تازهای از سریال سازی و نوع رابطه آدمها و حضور شیطان آغاز شد، ولی بعد با بی تفاوتی آدمها رو به رو شدیم. بعد از این سریال تمام علما و طلبهها خوشحال بودند که یک روحانی نزد بچهها محبوبیت یافته و حتی حوزه علمیه قم نامه داد که این از بچههای ماست یعنی این قدر نقش دقیق بود. به هر حال من بازیگرم و در سریال «زیرزمین» هم بازی کردم. با وجود این که دکترای بازیگری دارم، اما هیچ وقت ادعایی نداشتم و هنوز هم شاگردی میکنم.
شما در سریالهای «کیمیا» و «برادر» هم نقشهای خوبی داشتید و به یاد دارم سر صحنه «کیمیا» سکته کردید و عمل جراحی داشتید که با شما صحبت کردم.
سر سریال «کیمیا» روی کشتی دقیقاً وسط خلیج فارس قلبم گرفت و اتفاقهایی که میدانید، برایم رخ داد. بعد از آن سر سریال «افسانه هزارپایان» رفتم که در زدوبند مالی، کار را به آدمی که کاربلد نبود، دادند و بیچاره شدیم و سردرگم بودیم. میگویم خودم مقصر بودم، چون انتخاب کردم، ولی به هر حال باید یکی به دادمان میرسید.
قبول دارید که نقش «آنتونیوس چوپان» در «مردان آنجلس» جزو اولین بازیهای تان بود و با این اثر تاریخی و با صدای زنده یاد «محمد عبادی» دیده شدید؟
قبل از «مردان آنجلس» هم در سریالهای خوبی کار کردم، از جمله سریالهای خانوادگی تا این که اتفاقهایی سر «مردان آنجلس» افتاد که خودش یک فیلم نامه است. معتقدم من آنتونیوس چوپان را انتخاب نکردم بلکه خودش مرا انتخاب کرد که اتفاق نادری برایم بود، قرار نبود این نقش را بازی کنم و خوابهای مختلفی دیدم. خدا زنده یاد محمد عبادی را بیامرزد. او گفت که صدای خودت خیلی خوب است، ولی قبول نکردم و خودش به جای من صحبت کرد، اما سوال این جاست که چرا دیگر اتفاقهای خوبی برایم نیفتاد و بعد از پخش آن باندبازیها و رفیق بازیهایی که در سینما به ما لطمه زده است، پیش آمد؟ بعد از پخش «زیرزمین» هم این اتفاق افتاد، کدام بازیگر است که بعد از آن همه استقبال، پیشنهادهای بعدی اش برای بازی کوچک و پایین باشد؟ معتقدم هیچ برگی بدون رضای خدا از درخت نمیافتد. به تازگی علی اوجی برای بازی در اثر جدید «مسعود کیمیایی» با من تماس گرفت، اما چون برای بازی در سریال «احضار» قرارداد داشتم، نرفتم.
«سفر سبز» هم یکی از سریالهای خاطره انگیزی بود که در آن در نقش افسر آگاهی ظاهر شدید. چه خاطرهای از این سریال دارید؟
من نقش پلیس را داشتم و محمدرضا شریفی نیا نقش یک راننده تاکسی را بازی میکرد و دزدی کرده بود و زور میگفت. در پلانی یک دفعه عمدی زدم زیر گوش محمدرضا شریفی نیا تا رویش را در بازیگری کم کنم! -خنده- ناگهان محمدحسین لطیفی از پشت دوربین پرید و دست و پایم را گرفت و گفت که بدبخت شدیم، چرا زدی؟ گفتم پلان حسی بود و توی حس رفتم. یادش به خیر. شریفی نیا هی رفت و آمد و گفت که تکلیف ات را روشن میکنم، ولی آخر هم نتوانست! -خنده- معتقدم جلوی زور و کسانی که انحصارطلبی میکنند، باید ایستاد، حالا هر کسی میخواهد باشد، من در بازی چکم را میزنم!
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: بازیگران ایرانی سریال تلویزیونی او یک فرشته ماه رمضان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۷۴۹۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشو ها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.